"روی سفيد"
ماهي گذشت، سالياني... از آن روزِ شيرينِ سرگذشت، از سر، گذشت
ماهي در پردهی عصمتِ ماه، در فرصتِ خورشيد
ماهِ لبخندْ بر ترس
ماهي هزار ساله
ماهي به قدِّ فهمِ عقل، در بُهتِ حجم پاسخ
ماهِ بیتسليم. ماهِ تسليمِ طوفان و تبر به بلندای سرو
ماهِ التيام زخم با مَرهَمِ يکیشدن
ماهي كه چشم، سپيده را ديد، بر قلبِ اُميد دَميد، به ستاره خنديد
ماهی که ماهي بر صفحهي زلال آبِ روان رقصيد
ماهِ سرريز آب در لانهی مورانِ عافيّت
ماهِ آشتیی سبزی با شورهزار
ماهِ توقّفِ انبوهِ اَدَب،
پشتِ چراغ قرمز
ماهِ فرار وحشت،
از چراغ زرد.
"روی سياه"
ماهي گذشت، ماهي از آن روزِ سرگذشت، از سر، گذشت
ماهي بيعصمتِ ماه، بيرخصتِ خورشيد
ماهِ ترس از لبخند
ماهي هزار ساله، كُند و سنگين و گَسْ
ماهي در بهتِ سؤالی ساده، به قدِّ شقاوتِ جهل
ماهي در انتهاي ماتم، پيشکشِ سروستان به طوفان و تبر
ماهِ دروغْ پشتِ دروغ، زخمْ پشتِ زخم
ماهي كه سينهی سپيده را دريد، قلبِ اميد را كُشت، چشم ستاره را نشانه رفت
ماهي كه تكبير بر بام واژهها روييد، ماهی بر تابهي آسفالت كباب شد
ماهِ سكوتِ معنا و معرفت
ماه سرقتِ سبزي از سرسبزي
ماه توقّفِ رحمت،
پشتِ چراغ سبز
ماهِ عبور وحشت،
از چراغ قرمز.